امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Finances

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      financed

    • شکل سوم:

      financed

    • وجه وصفی حال:

      financing

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural B2
    منابع مالی، دارایی، سرمایه، وضعیت مالی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - What's the state of your finances?
    - وضعیت مالی‌ات چطور است؟
    - tips on how to work out your finances
    - نکاتی برای مدیریت دارایی‌هایتان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد finances

    1. noun person or corporation’s money, property
      Synonyms: affairs, assets, balance sheet, budget, capital, cash, condition, funds, net, net worth, resources, revenue, wealth, wherewithal, worth

    ارجاع به لغت finances

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «finances» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/finances

    لغات نزدیک finances

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند