با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fish And Chips

ˈfɪʃəndˈt͡ʃɪps fɪʃəndt͡ʃɪps
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این عبارت به شکل fish-and-chips نیز نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun phrase uncountable
فیش‌اَندچیپس، خوراک ماهی و سیب‌زمینی سرخ‌کرده
- I ordered fish and chips for dinner last night.
- دیشب برای شام، خوراک ماهی و سیب‌زمینی سرخ‌کرده سفارش دادم.
- Fish and chips is a classic British dish loved by many people.
- فیش‌اَندچیپس یک غذای کلاسیک بریتانیایی است که موردعلاقه‌ی بسیاری از مردم است.
- She enjoys eating fish and chips by the seaside.
- او از خوردن خوراک ماهی و سیب‌زمینی سرخ‌کرده در کنار دریا لذت می برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fish and chips

  1. noun phrase a dish of fried fish fillets served with chips

ارجاع به لغت fish and chips

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fish and chips» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fish-and-chips

لغات نزدیک fish and chips

پیشنهاد بهبود معانی