امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fisher

ˈfɪʃər ˈfɪʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fishers

توضیحات

همچنین می‌توان از pekan به‌ جای fisher استفاده کرد.

معنی

noun
ماهیگیر، جانور ماهیخوار، کرجی ماهیگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fisher

  1. noun Someone whose occupation is catching fish
    Synonyms:
    fisherman
  1. noun Large dark brown North American arboreal carnivorous mammal
    Synonyms:
    pekan fisher-cat black-cat Martes pennanti

ارجاع به لغت fisher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fisher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fisher

لغات نزدیک fisher

پیشنهاد بهبود معانی