امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fledge

ˈfledʒ ˈfledʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
(جوجه) پر درآوردن، پروازگر شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - transitive verb - intransitive
(حشره) بال درآوردن، بالغ شدن
verb - transitive verb - intransitive
(پرندگان) جوجه‌ی خود را پروردن، آماده‌ی پرواز کردن
verb - transitive verb - intransitive
پردار کردن، پرزدن (به پیکان و غیره)
- a fledged arrow
- تیر پردار
verb - transitive verb - intransitive
(مجازی) به بلوغ رسیدن، برنا شدن، به‌حدکفایت رسیدن
- a newly fledged dancer
- رقاص نورسته (تازه‌کار)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fledge

  1. verb Grow feathers
    Synonyms:
    feather flight

ارجاع به لغت fledge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fledge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fledge

لغات نزدیک fledge

پیشنهاد بهبود معانی