امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flip Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
از کوره در رفتن، قاطی کردن، عصبانی شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I flipped out when she told me she and David were getting married.
- وقتی گفت قرار است با دیوید ازدواج کند، از کوره در رفتم.
- I flipped out when I saw how they had changed my work.
- وقتی که دیدم چطور کار مرا تغییر داده‌اند، قاطی کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flip out

  1. verb lose one’s cool
    Synonyms:
    blow a gasket blow one’s mind blow one’s stack blow one’s top crack up fly off the handle freak out go ape go ballistic go berserk go crazy go haywire go nuts go off the deep end hit the ceiling lose control of oneself lose it lose one’s composure lose one’s mind lose one’s temper wig out

ارجاع به لغت flip out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flip out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flip-out

لغات نزدیک flip out

پیشنهاد بهبود معانی