معنی flippancy به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈflɪpənsi ˈflɪpənsi

معنی

noun

سبکی، گستاخی، بی‌ملاحظگی، چرب‌زبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flippancy

noun irreverence

Synonyms:

archness cheek cheekiness cockiness disrespectfulness flightiness freshness frivolity impertinence impishness impudence levity lightness mischievousness pertness playfulness roguishness rudeness sauciness volatility waggishness

Antonyms:

courtesy respect reverence seriousness

ارجاع به لغت flippancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «flippancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flippancy

لغات نزدیک flippancy

- flip side
- flip-flop
- flippancy
- flippant
- flipper

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return