امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flirting

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flirted
  • شکل سوم:

    flirted
  • سوم‌شخص مفرد:

    flirts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
لاس‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Strike up a normal conversation with the person without flirting.
- بدون لاس‌زنی سر صحبت را با فرد موردنظر باز کنید.
- He upstages his wife by flirting with other women.
- او با لاس‌زنی با زنان دیگر، همسرش را به حاشیه می‌راند و او را از صحنه خارج می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flirting

  1. noun coquetry
    Synonyms:
    flirtation trifling dalliance amorous pursuit toying banter sport ogling seduction wooing blandishment beguilement philandering wantonness

ارجاع به لغت flirting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flirting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flirting

لغات نزدیک flirting

پیشنهاد بهبود معانی