گذشتهی ساده:
flooredشکل سوم:
flooredسومشخص مفرد:
floorsوجه وصفی حال:
flooringشکل جمع:
floorsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بوریا، پادری
(در پارلمان و غیره) نطق کردن، (به نوبهی خود) سخنرانی کردن
1- برخاستن و سخنرانی خود را آغاز کردن 2- روی پهنهی رقص رفتن
(پارلمان و غیره) حال میتوانید سخنان خود را ایراد کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «floor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/floor