امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Florid

ˈflɔː- / / ˈflɑː- ˈflɒrɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پوشیده از گل، پرگل، سلیس و شیوا، گلگون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the florid cheeks of Mehri's children
- گونه‌های گلگون بچه‌های مهری
- Some poets of the Indian style have florid poems.
- برخی از شعرای سبک هندی اشعار پرتصنعی دارند.
- the floridity of his style
- تصنع زیاد از حد سبک او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد florid

  1. adjective very elaborate
    Synonyms:
    aureate baroque busy decorative embellished euphuistic figurative flamboyant flowery fussy garnished grandiloquent high-flown luscious magniloquent ornamental ornamented ornate overblown pretentious rhetorical rich sonorous
    Antonyms:
    inelaborate natural plain undecorated unornate
  1. adjective flushed, ruddy
    Synonyms:
    blowzy flush glowing high-colored pink reddened rubicund sanguine
    Antonyms:
    pale pallid white

ارجاع به لغت florid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «florid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/florid

لغات نزدیک florid

پیشنهاد بهبود معانی