امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flub

flʌb flʌb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
اشتباه احمقانه، لاف زدن، توپ خالی زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flub

  1. noun An embarrassing mistake
    Synonyms: blunder, bungle, boner, botch, blooper, bloomer, err, error, pratfall, fat, foul-up, fluff, muff, boo-boo
  2. verb Make a mess of, destroy or ruin
    Synonyms: botch, bodge, bumble, fumble, botch-up, muff, blow, screw up, ball up, spoil, muck up, bungle, fluff, bollix, bollix up, bollocks, bollocks up, bobble, mishandle, louse up, foul-up, mess up

ارجاع به لغت flub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flub

لغات نزدیک flub

پیشنهاد بهبود معانی