با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Forge

fɔːrdʒ fɔːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    forged
  • شکل سوم:

    forged
  • سوم شخص مفرد:

    forges
  • وجه وصفی حال:

    forging
  • شکل جمع:

    forges

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive C1
کوره آهنگری، دمگاه، کوره قالگری، جعل، تهیه جنس قلابی، جعل کردن، اسناد ساختگی ساختن، آهنگری کردن، کوبیدن، جلو رفتن
- The workers tried to forge an alliance with the farmers.
- کارگران کوشیدند با کشاورزان همبستگی ایجاد کنند.
- He forged my signature.
- او امضای مرا جعل کرد.
- a forged passport
- پاسپورت جعلی
- forged paper money
- اسکناس تقلبی
- We forged steadily northward through the heavy snow.
- از میان برف سنگین به‌طور پیوسته به سوی شمال جلو می‌رفتیم.
- Japan forged ahead and left England and France behind.
- ژاپن به‌سرعت پیشرفت کرد و انگلیس و فرانسه را پشت‌سر گذاشت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forge

  1. verb counterfeit
    Synonyms: coin, copy, design, duplicate, fabricate, fake, falsify, fashion, feign, frame, imitate, invent, make, phony up, pirate, produce, reproduce, scratch, trace, transcribe, trump up
  2. verb make something from scratch
    Synonyms: beat, build, construct, contrive, create, devise, fabricate, fashion, form, frame, hammer out, invent, manufacture, mold, pound, put together, shape, turn out, work

ارجاع به لغت forge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forge

لغات نزدیک forge

پیشنهاد بهبود معانی