امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forgiveness

fərˈɡɪvnəs fəˈɡɪvnəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    forgivenesses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
بخشش، گذشت، عفو، آمرزش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- God's forgiveness of our sins
- گذشت خداوند از گناهان ما
- We ask for your forgiveness.
- از شما طلب بخشش می‌کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forgiveness

  1. noun pardon; end of blame
    Synonyms:
    absolution acquittal amnesty charity clemency compassion condonation dispensation exculpation exoneration extenuation grace immunity impunity indemnity justification lenience lenity mercy overlooking palliation purgation quarter quittance remission remittal reprieve respite vindication
    Antonyms:
    accusation blame censure charge punishment sentence

لغات هم‌خانواده forgiveness

  • noun
    forgiveness

ارجاع به لغت forgiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forgiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forgiveness

لغات نزدیک forgiveness

پیشنهاد بهبود معانی