معنی forwarder به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfɔːwədə ˈfɔːwədə

توضیحات

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: cargo forwarder و freight forwarder

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارگزار ترابری (عامل حمل‌ونقل و تحویل کالا و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The forwarder was responsible for coordinating the shipment of our products to international markets.

- کارگزار ترابری مسئول هماهنگی ارسال محصولات ما به بازارهای بین‌المللی بود.

- The role of a forwarder is crucial for companies looking to expand their market internationally.

- نقش کارگزار ترابری برای شرکت‌هایی که به دنبال گسترش بازار خود در سطح بین‌المللی هستند بسیار مهم است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت forwarder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «forwarder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forwarder

لغات نزدیک forwarder

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return