امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Foundation

faʊnˈdeɪʃn faʊnˈdeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    foundations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
اساس، بنیاد، تأسیس، بنیان، بنگاه، مؤسسه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the Ford foundation
- بنیاد فورد
- charitable foundations
- مؤسسه‌های خیریه
noun
پی، پی‌ریزی
noun
پی افکنی، بنیادگذاری، برپا سازی، موسسه، پای بست
- the foundation of an empire
- پی‌افکنی یک امپراطوری
- I, too, had a role in the foundation of that school.
- من هم در بنیان‌گذاری آن مدرسه نقشی داشتم.
noun
(مجازی) مبنا، پایه‌ی استدلال، اساس موضوع (یا بحث و غیره)
noun
(در مورد هر چیز) زیرسازی، بنیان‌بندی، زیرکار
- The building's foundation is solid.
- بنیان ساختمان محکم است.
- the house is cracked to its foundation
- خانه از پای‌بست ویران است
- He claimed that the foundation of communism is based on wrong assumptions about the human nature.
- او ادعا می‌کرد که اساس کمونیسم بر برداشت‌های غلطی درباره‌ی ماهیت انسان استوار است.
- His death shook the regime to its foundations.
- مرگ او پایه‌های حکومت را به لرزه درآورد.
noun
(لوازم آرایش) کرم پودر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foundation

  1. noun basis for something physical or mental
    Synonyms:
    ABCs authority base basics bed bedrock bottom bottom line brass tacks foot footing ground groundwork guts heart infrastructure justification nitty-gritty nub nuts and bolts prop reason root stay substratum substructure support underpinning understructure
  1. noun established institution
    Synonyms:
    association charity company corporation endowment establishment guild inauguration institute organization plantation settlement set-up society trusteeship

Collocations

  • foundation course

    (بیشتر در انگلیس) درس پایه، کلاسی که در آن اساس علم یا موضوعی تدریس می‌شود

ارجاع به لغت foundation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foundation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foundation

لغات نزدیک foundation

پیشنهاد بهبود معانی