امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Four-in-hand

    ˌfɔːrɪnˈhænd ˌfɔːrɪnˈhænd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun adjective
    دسته‌ی چهارتایی اسب (که توسط یک نفر رانده می‌شوند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun adjective
    کالسکه‌ی چهاراسبه
    noun adjective
    دستمال گردن
    noun adjective
    چهاراسبه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد four-in-hand

    1. noun A carriage pulled by four horses with one driver
      Synonyms:
      necktie coach tie coach-and-four

    ارجاع به لغت four-in-hand

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «four-in-hand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/four-in-hand

    لغات نزدیک four-in-hand

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return