با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Freaky

    ˈfriːki ˈfriːki
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    هوس‌ران ،دمدمی ،غریب (وعجیب)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد freaky

    1. adjective Resembling a freak
      Synonyms: freakish, grotesque, eccentric, bizarre, flaky, monstrous, flakey, gonzo, off-the-wall, outlandish, outre

    ارجاع به لغت freaky

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «freaky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freaky

    لغات نزدیک freaky

    پیشنهاد بهبود معانی