امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Freelance

ˈfriːlæns ˈfriːlɑːns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    freelanced
  • شکل سوم:

    freelanced
  • سوم‌شخص مفرد:

    freelances
  • وجه وصفی حال:

    freelancing
  • شکل جمع:

    freelances
  • صفت تفضیلی:

    more freelance
  • صفت عالی:

    most freelance

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: free lance

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آزاد، ناوابسته، مستقل، مربوط به کار مستقل، کاری که فریلنسر انجام می‌دهد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a freelance reporter
- خبرنگار مستقل
- a freelance photographer
- عکاس آزاد
- freelance photography
- عکاسی آزاد
adjective
مستقل (تحت حمایت یا وابسته به یک سازمان یا نهاد نباشد)
- a freelance army
- ارتش مستقل
- freelance diplomacy
- دیپلماسی مستقل
adverb verb - intransitive verb - transitive
به‌طور آزاد کار کردن، به‌طور ناوابسته کار کردن
- I work freelance.
- به‌طور آزاد کار می‌کنم.
- She freelances for a local newspaper.
- او برای یک روزنامه‌ی محلی به‌طور آزاد کار می‌کند.
noun countable
خویش‌فرما، فریلنس، آزادکار
- a full-time freelance
- خویش‌فرمای تمام‌وقت
- a political free lance
- فریلنس سیاسی
noun countable
قدیمی مزدور (قرون وسطی - کسی که در ازای مزد برای افراد مختلف می‌جنگید و تعهدی به هیچ کشوری نداشت)
- He was a freelance knight.
- او شوالیه‌ای مزدور بود.
- The king hired a band of freelances to protect his kingdom.
- پادشاه گروهی از مزدوران را برای حفاظت از سلطنت خود اجیر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freelance

  1. adjective independent
    Synonyms:
    free agent non-staff self-employed unaffiliated

ارجاع به لغت freelance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freelance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freelance

لغات نزدیک freelance

پیشنهاد بهبود معانی