با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Frock

frɑːk frɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
فراک، لباس اسموکینگ، رهبانیت، رولباسی، فراک پوشاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frock

  1. noun women’s garment
    Synonyms: apron, clothing, dress, gown, habit, muumuu, robe

ارجاع به لغت frock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frock

لغات نزدیک frock

پیشنهاد بهبود معانی