با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

From

frəm frəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

plural preposition A1
از، به‌واسطه، درنتیجه، از روی، مطابق، از پیش
- from noon to midnight
- از ظهر تا نیمه شب
- to take a pencil from the pocket
- مدادی را از جیب در آوردن
- to leave from the station
- از ایستگاه عزیمت کردن
- a letter from Mehri
- نامه‌ای از مهری
- truths learned from reading
- حقایق آموخته‌شده از (راه) خواندن
- away from danger
- دور از خطر
- away from home
- دور از مأوا
- Take two from four!
- دو را از چهار کم کن!
- Snow kept us from going.
- برف ما را از رفتن بازداشت.
- He was recently released from jail.
- او اخیراً از زندان آزاد شد.
- to tell one thing from another
- یک چیز را از چیز دیگر باز شناختن (تمیز دادن)
- to tremble from fear
- از ترس لرزیدن
- He is coming from Italy.
- او از ایتالیا می‌آید.
- hear (from) the reed....
- بشنو از نی ....
- little did I know, from the start, that you are unkind and fickle
- من ندانستم از اول که تو بی‌مهر و وفایی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد from

  1. preposition outside of, separating
    Synonyms: against, in distinction to, out of possession of, taken away
  2. preposition arising out of
    Synonyms: beginning at, coming out of, deriving out of, originating at, starting with

Idioms

  • a far cry from

    زمین تا آسمان فرق داشتن، بسیار متفاوت بودن

  • from near and far

    از دور و نزدیک، از همه‌جا، از جاهای مختلف

  • from far and wide

    از اقصی‌نقاط، از مناطق مختلف بسیاری، از دور و نزدیک

ارجاع به لغت from

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «from» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/from

لغات نزدیک from

پیشنهاد بهبود معانی