با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Frond

frɑːnd frɒnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fronds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گیاه‌شناسی برگ‌شاخه
- She collected fallen fronds from the forest floor.
- برگ‌شاخه‌های افتاده را از کف جنگل جمع کرد.
- With each passing season, new fronds emerged from the top of the towering palm.
- با گذشت هر فصل، برگ‌شاخه‌های جدیدی از بالای نخل سربه‌فلک‌کشیده بیرون می‌آمدند.
noun countable
گیاه‌شناسی ستاک ریسه‌ای (در گل‌سنگ یا جلبک دریایی که شبیه برگ است)
- The frond of the fern unfurled gracefully in the morning sunlight.
- ستاک ریسه‌ای سرخس زیر نور آفتاب صبحگاهی به‌زیبایی باز شد.
- The botanist carefully studied each individual frond under a microscope.
- گیاه‌شناس به‌دقت تک‌تک ستاک‌های ریسه‌ای را زیر میکروسکوپ بررسی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت frond

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frond

لغات نزدیک frond

پیشنهاد بهبود معانی