با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Frowning

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    frowned
  • شکل سوم:

    frowned
  • سوم شخص مفرد:

    frowns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
اخمو، عبوس، ترش‌رو، درهم‌کشیده
- The young writer pitched his screenplay to a frowning producer.
- نویسنده‌ی جوان فیلمنامه‌اش را به تهیه‌کننده‌ای ترش‌رو سپرد.
- the frowning face
- چهره‌ی درهم‌کشیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frowning

  1. adjective scowling
    Synonyms: glowering, sulky, grim, irritable

ارجاع به لغت frowning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frowning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frowning

لغات نزدیک frowning

پیشنهاد بهبود معانی