با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fruitage

American: ˈfruːtɪdʒ British: ˈfruːtɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
میوه‌جات، میوه، حاصل
- This year's fruitage is excellent.
- محصولات امسال خیلی خوب است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fruitage

  1. noun The produce harvested from the land
    Synonyms: crop, fruit, harvest, yield

ارجاع به لغت fruitage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fruitage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fruitage

لغات نزدیک fruitage

پیشنهاد بهبود معانی