با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Furcate

ˈfɜːrkeɪt ˈfɜːkeɪt ˈfɜːkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
چنگالی، شاخه شاخه، از هم شکافته، منشعب، منشعب شدن، از هم شکافته شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد furcate

  1. verb Divide into two or more branches so as to form a fork
    Synonyms: branch, ramify, fork, separate

ارجاع به لغت furcate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «furcate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/furcate

لغات نزدیک furcate

پیشنهاد بهبود معانی