با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Furl

fɜːrl fɜːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    furled
  • شکل سوم:

    furled
  • سوم شخص مفرد:

    furls
  • وجه وصفی حال:

    furling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
پیچ، پیچیدگی، پیچیدن، پیچیدن و بالا زدن، جمع کردن، به‌دور چیزی پیچیدن، ورتابیدن
- When a storm is expected, sails are furled securely around the spars.
- وقتی توفان در راه است، بادبان‌ها را محکم دور دکل‌ها می‌بندند.
- He kept unfurling and furling his umbrella.
- او دائم چتر خود را باز و بسته می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد furl

  1. verb wrap up
    Synonyms: curl, roll, fold, roll up

ارجاع به لغت furl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «furl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/furl

لغات نزدیک furl

پیشنهاد بهبود معانی