امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Furor

ˈfjʊrɒr ˈfjʊrɒr
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
دیوانگی، خشم زیاد، عشق مفرط، غضب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Their divorce created a furor.
- طلاق آن دو غوغا به پا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد furor

  1. noun disturbance, excitement
    Synonyms:
    ado agitation big scene big stink bustle commotion craze enthusiasm fad ferment flap free-for-all frenzy fury fuss hell broke loose hullabaloo hysteria lunacy madness mania outburst outcry rage row ruckus stir to-do tumult uproar whirl
    Antonyms:
    calm peace

ارجاع به لغت furor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «furor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/furor

لغات نزدیک furor

پیشنهاد بهبود معانی