امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Furtive

ˈfɜrːt̬ɪv ˈfɜːtɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دزدکی، زیر جلی، پنهان، نهانی، مخفی، رمزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the furtive glances of the two lovers
- نگاه‌های دزدانه‌ی دو عاشق
- He entered the room furtively.
- او یواشکی وارد اتاق شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد furtive

  1. adjective sneaky, secretive
    Synonyms:
    artful calculating cautious circumspect clandestine cloaked conspiratorial covert crafty creepy cunning disguised elusive evasive foxy guileful hidden hush-hush insidious masked scheming shifty skulking slinking sly stealthy sub-rosa surreptitious tricky undercover underhand underhanded under-the-table under wraps wily
    Antonyms:
    aboveboard forthright honest open truthful

ارجاع به لغت furtive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «furtive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/furtive

لغات نزدیک furtive

پیشنهاد بهبود معانی