با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gallop

ˈɡæləp ˈɡæləp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    galloped
  • شکل سوم:

    galloped
  • سوم شخص مفرد:

    gallops
  • وجه وصفی حال:

    galloping
  • شکل جمع:

    gallops

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
تاخت، چهار نعل، چهارنعل رفتن، تازیدن
- He galloped home barefoot.
- با پای برهنه به طرف منزل خود دوید.
- This is not a book to be read at a gallop.
- این کتابی نیست که بشود آن‌را با عجله خواند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gallop

  1. verb bolt, race with slight jumping motion
    Synonyms: amble, canter, career, course, dart, dash, fly, hasten, hurdle, hurry, jump, leap, lope, pace, rack, run, rush, shoot, speed, spring, sprint, stride, tear along, trot, zoom

Collocations

ارجاع به لغت gallop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gallop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gallop

لغات نزدیک gallop

پیشنهاد بهبود معانی