با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gallows

ˈɡæloʊz ˈɡæləʊz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
دار، چوبه‌دار، اعدام، به‌دار آویزی، سزاوار اعدام
- a crime worthy of the gallows
- جنایتی که سزای آن چوبه‌ی دار است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gallows

  1. noun
    Synonyms: gibbet, scaffold, noose, yardarm, hangman's tree, Tyburn Tree, hanging, tree, halter, potence, drop, rope

ارجاع به لغت gallows

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gallows» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gallows

لغات نزدیک gallows

پیشنهاد بهبود معانی