با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Galvanize

ˈɡælvənaɪz ˈɡælvənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    galvanized
  • شکل سوم:

    galvanized
  • سوم شخص مفرد:

    galvanizes
  • وجه وصفی حال:

    galvanizing

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: galvanise

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
برانگیختن، تحریک کردن، به جنب‌وجوش انداختن، به هیجان آوردن، وادار (به عمل) کردن
- The shocking news of the earthquake galvanized the community to come together and help those affected.
- خبر تکان‌دهنده‌ی زلزله جامعه را برانگیخت تا گرد هم آیند و به آسیب‌دیدگان کمک کنند.
- The incredible performance by the singer galvanised the crowd.
- اجرای باورنکردنی این خواننده جمعیت را به جنب‌وجوش انداخت.
verb - transitive
روی‌اندود کردن، گالوانیزه کردن (فلز)
- The company decided to galvanize their products to give them a sleek and polished appearance.
- این شرکت تصمیم گرفت محصولات خود را روی‌اندود کند تا ظاهری براق و صیقلی به آن‌ها بدهد.
- The workers galvanized the steel beams to protect them from rusting.
- کارگران تیرهای فولادی را گالوانیزه کردند تا آن‌ها را از زنگ‌زدگی محافظت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد galvanize

  1. verb inspire, stimulate
    Synonyms: animate, arouse, astonish, awaken, commove, electrify, energize, excite, fire, frighten, innervate, invigorate, jolt, motivate, move, pique, prime, provoke, quicken, shock, spur, startle, stir, stun, thrill, vitalize, wake, zap
    Antonyms: depress, deter, discourage, disparage, dissuade, retard

ارجاع به لغت galvanize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «galvanize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/galvanize

لغات نزدیک galvanize

پیشنهاد بهبود معانی