امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gamble

ˈɡæmbl ˈɡæmbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gambled
  • شکل سوم:

    gambled
  • سوم‌شخص مفرد:

    gambles
  • وجه وصفی حال:

    gambling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C2
قمار کردن، قمار‌بازی کردن، به‌خطر انداختن، ریسک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- take a gamble on something
- چیزی را به خطر انداختن، روی چیزی خطر کردن
- Gambling can become an addiction.
- قماربازی می‌تواند (نوعی) اعتیاد بشود.
noun
قمار، ریسک
- take a gamble
- خطر کردن
- Our company is not willing to take another gamble.
- شرکت ما دیگر حاضر نیست سرمایه‌ی خود را به مخاطره بیندازد.
- gamble something away
- (Verb - transitive) (در قمار) باختن
- gamble in something
- (Verb - transitive) ریسک کردن روی، قمار کردن سر
- gamble on something
- (Verb - transitive) شرط‌بندی کردن روی، حساب کردن روی، ریسک کردن روی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gamble

  1. noun chance, speculation
    Synonyms:
    action bet fling leap long shot lottery outside chance raffle risk shot in the dark spec stab throw of the dice toss up uncertainty venture wager
    Antonyms:
    design guard insurance plan protection safeguard
  1. verb take a chance on winning
    Synonyms:
    back bet brave buck the odds cast lots challenge cut the cards dare defy endanger face flip the coin game go for broke hazard imperil jeopardize lay money on lot make a bet play plunge put put faith in put trust in risk set shoot the moon shoot the works speculate stake stick one’s neck out take a flyer tempt fortune trust to luck try one’s luck venture wager
    Antonyms:
    be careful design ensure guard insure plan safeguard

ارجاع به لغت gamble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gamble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gamble

لغات نزدیک gamble

پیشنهاد بهبود معانی