با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gamut

ˈɡæmət ˈɡæmət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
(موسیقی) هنگام، گام، حدود، حیطه، وسعت، رسایی
- The singer was running through his whole gamut of tone.
- خواننده همه‌ی دانگ‌های صدای خود را به‌کار می‌گرفت.
- the entire gamut of human emotions
- کلیه‌ی زیر‌وبم‌های احساسات بشری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gamut

  1. noun range
    Synonyms: area, catalogue, compass, diapason, extent, field, panorama, scale, scope, series, spectrum, sweep

ارجاع به لغت gamut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gamut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gamut

لغات نزدیک gamut

پیشنهاد بهبود معانی