با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Garage

ɡəˈrɑːʒ ˈɡærɪdʒ / / -ɑːʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    garages

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun A2
گاراژ، پارکینگ، توقفگاه
noun
(در بریتانیا) (اتومبیل) تعمیرگاه، پمپ بنزین
verb - transitive
در گاراژ گذاشتن، در تعمیرگاه گذاشتن
- a three-car garage
- گاراژ برای سه اتومبیل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garage

  1. noun storage building for vehicles, workplace
    Synonyms: barn, carport, car stall, parking lot, parking space, repair shop, shop, storage

ارجاع به لغت garage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/garage

لغات نزدیک garage

پیشنهاد بهبود معانی