امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Garden

ˈɡɑːrdn ˈɡɑːdn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gardened
  • شکل سوم:

    gardened
  • سوم‌شخص مفرد:

    gardens
  • وجه وصفی حال:

    gardening
  • شکل جمع:

    gardens

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun A1
باغ، بوستان، باغچه، باغ میوه، فردوس، پالیز، پردیس، گلستان، محوطه‌ی سبزیکاری، ناحیه‌ی حاصلخیز، ناحیه‌ی کشاورزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the Garden of Eden
- باغ بهشت، بهشت
- a flower garden
- باغچه‌ی گل
- an apple garden
- باغ سیب
- the vegetable garden behind my house
- محوطه‌ی سبزی‌کاری پشت خانه‌‌ام
- a potato garden
- پالیز سیب‌زمینی
- Moghan is one of the garden spots of Iran.
- (دشت) مغان یکی از نقاط حاصلخیز ایران است.
- the garden gate
- در باغ
- a garden hose
- شیلنگ باغ
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun
(معمولاً به‌صورت جمع) پارک (به‌ویژه اگر دارای باغ‌وحش و نمایشگاه گیاه و دریاچه‌ی کوچک و غیره باشد)
adjective
عادی، معمولی، پیش پا افتاده
- a garden variety of cat
- یک گربه از نوع معمولی
adjective
باغی، بستانی
verb - intransitive
درختکاری کردن، باغبانی کردن، باغداری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garden

  1. noun cultivated plants, flowers
    Synonyms:
    back yard bed cold frame conservatory enclosure field greenhouse hothouse nursery oasis patch patio plot terrace

Collocations

Idioms

لغات هم‌خانواده garden

  • verb - intransitive
    garden

ارجاع به لغت garden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/garden

لغات نزدیک garden

پیشنهاد بهبود معانی