امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gargle

ˈɡɑːrɡl ˈɡɑːɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
غرغره، گلوشویی، غرغره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gargle

  1. verb rinse the mouth with liquid
    Synonyms:
    irrigate swish trill use mouthwash

ارجاع به لغت gargle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gargle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gargle

لغات نزدیک gargle

پیشنهاد بهبود معانی