امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Gasify

    ˌɡæsəfaɪ ˈɡæsɪfaɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    تبدیل به گاز کردن، بخارکردن، تبدیل به‌ گاز یا بخار شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Liquid ammonia gasifies readily.
    - آمونیاک مایع زود تبدیل به گاز می‌شود.
    - the gasification of liquids
    - مبدل کردن مایعات به گاز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gasify

    1. verb Turn into gas
      Synonyms: vaporize, vaporise, aerify

    ارجاع به لغت gasify

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gasify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gasify

    لغات نزدیک gasify

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند