با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gawky

ˈɡɒːki ˈɡɔːki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    gawkier
  • صفت عالی:

    gawkiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective
احمق، مات و سربه‌هوا
- a gawky lad
- یک پسربچه‌ی لق‌لقو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gawky

  1. adjective clumsy
    Synonyms: awkward, bumbling, clownish, gauche, loutish, lumbering, lumpish, lumpy, maladroit, oafish, rude, rustic, splay, uncouth, ungainly
    Antonyms: athletic, graceful, lithe

ارجاع به لغت gawky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gawky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gawky

لغات نزدیک gawky

پیشنهاد بهبود معانی