با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gem

dʒem dʒem
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gems

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb countable
گوهر، جواهر، سنگ گرانبها، جواهر نشان کردن، مرصع کردن
- A diamond is a valuable gem.
- الماس گوهر گران‌بهایی است.
- He has a great fortune in uncut gems.
- او ثروت سرشاری به صورت سنگ جواهر در اختیار دارد.
- He is a gem of a friend.
- او در دوستی معرکه است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gem

  1. noun precious stone; treasure
    Synonyms: bauble, glass, hardware, jewel, jewelry, masterpiece, nonpareil, ornament, paragon, pearl, pick, prize, rock, sparkler, stone, trump

ارجاع به لغت gem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gem

لغات نزدیک gem

پیشنهاد بهبود معانی