امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Gender

    ˈdʒendər ˈdʒendə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      genders

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable B2
    جنسیت، جنس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The gender of the baby will be revealed at the ultrasound.
    - جنسیت بچه در سونوگرافی مشخص خواهد شد.
    - Discrimination on the basis of gender is not fair.
    - تبعیض بر اساس جنسیت منصفانه نیست.
    - the female gender
    - جنس زن
    noun countable
    دستور زبان زبان‌شناسی جنس، جنسیت
    - I so often get the gender wrong when I'm trying to speak French.
    - وقتی می‌خواهم فرانسوی صحبت کنم، معمولاً جنسیت را اشتباه می‌کنم.
    - Gender is a vital concept in linguistics as it helps us understand how language is used to construct social identities.
    - جنسیت در زبان‌شناسی مفهومی مهم است چون به ما کمک می‌کند بفهمیم چگونه از زبان برای ساختن هویت‌های اجتماعی استفاده می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gender

    1. noun grammatical rules applying to nouns that connote sex or animateness
      Synonyms: common, feminine, gender-specific, masculine, neuter

    ارجاع به لغت gender

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gender

    لغات نزدیک gender

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند