با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gene

dʒiːn dʒiːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    genes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
زیست‌شناسی ژن، عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
- gene action
- کنش زادی، کنش ژنی
- gene exchange
- مبادله‌ی ژنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gene

  1. noun (genetics) a segment of DNA that is involved in producing a polypeptide chain; it can include regions preceding and following the coding DNA as well as introns between the exons; it is considered a unit of heredity
    Synonyms: cistron, factor

ارجاع به لغت gene

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gene

لغات نزدیک gene

پیشنهاد بهبود معانی