امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Genteel

dʒenˈtiːl dʒenˈtiːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more genteel
  • صفت عالی:

    most genteel

معنی

adjective
آقا‌منش، اصیل، نجیب، تربیت‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد genteel

  1. adjective sophisticated, cultured
    Synonyms: affected, aristocratic, artificial, chivalrous, civil, confined, courteous, courtly, cultivated, distingué, elegant, fashionable, formal, graceful, hollow, intolerant, la-di-da, mannerly, noble, ostentatious, polished, polite, pompous, precious, pretentious, priggish, prim, prissy, prudish, refined, respectable, straitlaced, stuffy, stylish, urbane, well-behaved, well-bred, well-mannered
    Antonyms: boorish, callous, rough, rude, rugged, uncultured, unrefined, unsophisticated

ارجاع به لغت genteel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «genteel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/genteel

لغات نزدیک genteel

پیشنهاد بهبود معانی