امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Get Onto

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
انجام دادن، رسیدگی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb
تماس گرفتن برای مطرح کردن موضوعی
phrasal verb
وصل شدن به اینترنت
phrasal verb
سرزنش کردن
phrasal verb
معرفی کردن چیزی به کسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get onto

  1. phrasal verb to start to do or deal with
  1. phrasal verb Contact a person or organisation about a particular matter
  1. phrasal verb Connect (especially to the Internet or a network)
  1. phrasal verb Scold someone
  1. phrasal verb Introduce someone to something

ارجاع به لغت get onto

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get onto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-onto

لغات نزدیک get onto

پیشنهاد بهبود معانی