امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gladly

ˈɡlædli ˈɡlædli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
از روی میل، مشتاقانه، با کمال میل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I would have gladly paid for it.
- حاضر بودم مشتاقانه پولش را بدهم.
- I would gladly have done it for him.
- مشتاقانه حاضر بودم این کار را برایش انجام دهم.
adverb
با خوشحالی، با خرسندی
- I'd gladly meet her, but I'm out of the office that week.
- با کمال میل با او دیدار می‌کنم، اما هفته‌ی بعد در اداره نیستم.
- We gladly accept your invitation.
- ما با با خوشحالی دعوت شما را می‌پذیریم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gladly

  1. adverb happily
    Synonyms: acquiescently, ardently, beatifically, blissfully, blithely, cheerfully, cheerily, contentedly, cordially, delightedly, delightfully, ecstatically, enchantedly, enthusiastically, felicitously, freely, gaily, genially, gleefully, gratefully, heartily, jocundly, jovially, joyfully, joyously, lovingly, merrily, paradisiacally, passionately, pleasantly, pleasingly, pleasurably, rapturously, readily, sweetly, warmly, willingly, with good grace, with pleasure, with relish, zealously, zestfully
    Antonyms: sadly, unhappily

لغات هم‌خانواده gladly

ارجاع به لغت gladly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gladly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gladly

لغات نزدیک gladly

پیشنهاد بهبود معانی