امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Glib

ɡlɪb ɡlɪb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    glibber
  • صفت عالی:

    glibbest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
چرب‌زبان، زبان‌باز، متملق، سخن‌فریب، متملقانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a glib politician
- سیاست‌مدار چرب‌زبان
- Despite his glib demeanor, it was evident that he was hiding something.
- علی‌رغم رفتار متملقانه‌ی او، مشخص بود که او چیزی را پنهان می‌کرد.
adjective
بداهه، بی‌فکر، بدون اندیشه
- The lawyer's glib defense did not convince the jury, leading to a guilty verdict.
- دفاع بی‌فکر وکیل، هیئت منصفه را قانع نکرد و منجر به صدور حکم مجرمیت شد.
- She made a glib remark about his new haircut without realizing it hurt his feelings.
- او در مورد مدل موی جدیدش سخنی بدون اندیشه گفت؛ بدون اینکه متوجه شود که به احساسات او آسیب رسانده است.
adjective
سهل‌انگارانه، اهمال‌کارانه
- He gave a glib response, not really caring about the consequences.
- او پاسخی سهل‌انگارانه داد و واقعاً به عواقب آن اهمیتی نداد.
- His glib response to her question suggested he hadn't given it much thought.
- پاسخ اهمال‌کارانه‌اش به سؤال او نشان می‌دهد که او زیاد به آن فکر نکرده است.
adjective
سطحی، ظاهری
- I was disappointed by the politician's glib promises that seemed insincere.
- من از وعده‌های ظاهری این سیاست‌مدار که ناصادقانه به نظر می‌رسید، ناامید شدم.
- The professor's glib explanation of the complex topic left the students feeling confused and unsatisfied.
- توضیح سطحی استاد در مورد موضوع پیچیده باعث شد که دانشجویان احساس سردرگمی و نارضایتی کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glib

  1. adjective slick, smooth-talking
    Synonyms:
    artful obsequious articulate easy eloquent facile fast-talking flip fluent garrulous hot-air insincere loquacious plausible quick ready silver-tongued slippery smooth operator smooth-spoken smooth-tongued suave talkative urbane vocal vocative voluble
    Antonyms:
    inarticulate quiet stuttering tongue-tied uncommunicative

ارجاع به لغت glib

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glib» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glib

لغات نزدیک glib

پیشنهاد بهبود معانی