امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Glove

ɡlʌv ɡlʌv ɡlʌv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gloves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
دستکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to wear gloves
- دستکش دست کردن
verb - transitive
دستکش‌دار کردن
- We gloved them.
- دستکش به دستشان کردیم.
verb - transitive
(در بیسبال) توپ را با دستکش گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glove

  1. noun hand covering for warmth, protection
    Synonyms:
    gage gauntlet mitt mitten muff

Idioms

  • put on the glove

    (عامیانه) مشت‌بازی کردن، بکس‌بازی کردن

ارجاع به لغت glove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glove

لغات نزدیک glove

پیشنهاد بهبود معانی