امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Go Crazy

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
دیوانه شدن، دیوانه‌بازی درآوردن، وحشی‌بازی درآوردن، از خود بی‌خود شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Don’t go crazy and spend it all at once.
- یک وقت دیوانه نشوی و همه‌اش را درجا مصرف کنی.
- She went crazy and started to think everyone was trying to kill her.
- او عقلش را از دست داده بود و فکر می‌کرد بقیه می‌خواهند او را بکشند.
- They went crazy, making all that money.
- آن‌همه پول درآوردن، از خود بی‌خودشان کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go crazy

  1. verb become insane
    Synonyms: blow a gasket, blow one’s mind, blow one’s stack, blow one’s top, crack up, flip one’s lid, flip out, fly off the handle, freak out, go ballistic, go bananas, go batty, go berserk, go bonkers, go buggy, go cuckoo, go daffy, go haywire, go kooky, go loco, go loony, go mental, go nuts, go nutty, go off, go off one’s rocker, go off the deep end, go off the wall, go psycho, go wacko, go wacky, lose control of oneself, lose it, lose one’s cool, lose one’s mind, wig out

ارجاع به لغت go crazy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go crazy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-crazy

لغات نزدیک go crazy

پیشنهاد بهبود معانی