با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Go In

ɡoʊ ɪn ɡəʊ ɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
وارد شدن
- The security guard asked us to show our identification before we could go in.
- مأمور امنیتی از ما خواست قبل از اینکه وارد شویم، مدرک شناسایی خود را نشان دهیم.
- The concert is about to start, so we need to go in quickly.
- کنسرت در آستانه‌ی شروع است، پس باید سریع وارد شویم.
phrasal verb
از دیده پنهان شدن (خورشید) (به دلیل پوشانده شدن توسط ابرها)
- We were enjoying a picnic in the park when the sun unexpectedly went in
- در حال لذت بردن از پیک‌نیک در پارک بودیم که خورشید به طور غیرمنتظره‌ای از دیده پنهان شد.
- As soon as the rain started, the sun went in and the sky turned gray.
- به محض شروع باران، خورشید از دیده پنهان شد و آسمان خاکستری شد.
phrasal verb informal
انگلیسی بریتانیایی فهمیدن، در مغز کسی رفتن
- His explanation was so complicated that it didn't really go in.
- توضیح او به‌قدری پیچیده بود که واقعاً نفهمیدم.
- I was so tired during the lecture that nothing was going in.
- در طول کلاس به‌قدری خسته بودم که چیزی توی مغزم نمی‌رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go in

  1. phrasal verb Be obscured by clouds

ارجاع به لغت go in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-in

لغات نزدیک go in

پیشنهاد بهبود معانی