امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gone

ɡɒːn ɡɒːn ɡɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    go
  • گذشته‌ی ساده:

    went
  • سوم‌شخص مفرد:

    goes
  • وجه وصفی حال:

    going
  • شکل جمع:

    gones

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
قسمت سوم فعل Go

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The tea is gone.
- چای تمام شده است.
- Many years have gone by.
- سال‌های زیادی سپری شده است.
- He is really gone on that woman.
- او واقعاً شیفته‌ی آن زن شده است.
- She is five months gone.
- آن زن پنج‌ماهه آبستن است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gone

  1. adjective not present, no longer in existence
    Synonyms:
    absent astray away AWOL burned up consumed dead decamped deceased defunct departed disappeared disintegrated displaced dissipated dissolved done down the drain dried up elapsed ended extinct finished flown lacking left lost missing moved no more nonextant not a sign of not here out the window over passed past quit removed retired run-off shifted spent split taken a powder taken leave transferred traveling turned to dust vanished withdrawn
    Antonyms:
    around current existing present working

Idioms

  • far gone

    ازدست‌رفته، انجام‌شده، اصلاح (یا نجات و غیره) ناپذیر

    نیم‌مرده

ارجاع به لغت gone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gone

لغات نزدیک gone

پیشنهاد بهبود معانی