امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Good-tempered

    ɡʊdˈtempəd ɡʊdˈtempəd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    خوش‌خو، خوش‌خلق، ملایم، دیر‌غضب، خوش‌اخلاق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد good-tempered

    1. adjective Pleasant and friendly in disposition
      Synonyms:
      affable agreeable amiable congenial cordial equable genial good-natured pleasant sociable warm even-tempered placid

    ارجاع به لغت good-tempered

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «good-tempered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/good-tempered

    لغات نزدیک good-tempered

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid