با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gossamer

ˈɡɑːsəmər ˈɡɒsəmə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
تار نازک، تار تنک (عنکبوت)
- The gossamer delicately clung to the tree branches.
- تار نازک به شاخه‌های درخت چسبیده بود.
- The spider's gossamer glimmered with dewdrops.
- تار تنک عنکبوت با قطرات شبنم می‌درخشید.
adjective
نازک، لطیف، سبک
- the gossamer wings of a butterfly
- بال‌های نازک پروانه
- The gossamer curtains moved in the morning breeze.
- در نسیم صبح پرده‌های سبک حرکت می‌کردند.
- The spider's gossamer web shimmered in the morning sunlight.
- تار نازک عنکبوت زیر نور خورشید صبح می‌درخشید.
noun
هر چیز لطیف و سبک
- The dancer's gown floated around her like a gossamer.
- لباس رقاصه مثل چیزی لطیف شناور بود.
- She wore a gown adorned with gossamer.
- او مانتویی پوشیده بود که با پارچه‌ی نازک مزین شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gossamer

  1. adjective gauzy, thin
    Synonyms: airy, cobweb, delicate, diaphanous, fibrous, fine, flimsy, light, sheer, silky, tiffany, translucent, transparent
    Antonyms: coarse, thick

ارجاع به لغت gossamer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gossamer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gossamer

لغات نزدیک gossamer

پیشنهاد بهبود معانی