امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gown

ɡaʊn ɡaʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gowns

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پوشاک لباس مجلسی، لباس شب (لباس زنانه‌ی بلندی که در مجالس رسمی پوشیده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He carefully hung the gown in the closet.
- او لباس مجلسی را با احتیاط روی کمد آویزان کرد.
- Pegah admired the intricate details of her sister's beautiful evening gown.
- پگاه جزئیات ظریف لباس شب زیبای خواهرش را تحسین کرد.
- She wore a beautiful gown to the gala.
- او برای جشنواره لباس مجلسی زیبایی پوشیده بود.
noun countable
پوشاک روپوش، لباس مخصوص، ردا (لباس بلند و گشادی که برای کاربرد خاصی روی لباس‌های دیگر پوشیده می‌شود)
- The advocate gown symbolizes the commitment to justice and equality.
- لباس وکالت نماد تعهد به عدالت و برابری است.
- The young patient felt uncomfortable in the thin hospital gown.
- بیمار جوان در لباس نازک بیمارستان احساس ناراحتی می‌کرد.
- She wore her graduation gown with pride.
- او لباس فارغ‌التحصیلی خود را با افتخار به تن کرد.
- The old surgeon put on a clean surgical gown before the operation.
- جراح کهن‌سال قبل‌از عمل روپوش جراحی تمیزی را پوشید.
noun plural
دانشگاهیان، اهالی دانشگاه
- The gown celebrated the achievements of the at the graduation ceremony.
- اهالی دانشگاه در مراسم فارغ‌التحصیلی دستاوردهای دانشجویان را جشن گرفتند.
- The university aims to minimize the conflicts between town and gown.
- هدف این دانشگاه به حداقل رساندن تضادهای بین دانشگاهیان و غیردانشگاهیان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gown

  1. noun robe, dress
    Synonyms:
    clothes costume frock garb garment habit

ارجاع به لغت gown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gown

لغات نزدیک gown

پیشنهاد بهبود معانی